بازم دیشب از اون خوابای توالتی دیدم. این بار توالت یه سردابه خیلی بزرگ و گنبدی بود و مثل همیشه پر رفت و آمد. یه هرم جیزه مانند ناقص با قاعده دایرهای هم وسط این سردابه بود که سنگ دستشویی دقیقا بالای همین مخروط ناقص قرار داشت. سنگ دستشویی که هیچ سوراخی به چاه فاضلاب نداشت و هیچ شیر آبی هم همراهش نبود. از بین آدمای اونجا ۰۵۱۴ و ۰۶۲۵ هم اونجا بودند و منم علیرغم فشار درونی، روم نمیشد کاری بکنم. اما بازم طبق معمول مجبور شدم کارم رو توی اون همه بیننده انجام بدم. اون همونجا موند و همه نگاهش میکردند و حتی کمی هم ادرار به ۰۵۱۴ پاشیده شد و من در حالی که همه داشتند من و روی سنگ و به نجاست کشیده شدن ۰۵۱۴ رو نگاه میکردند، از فرط خجالت و شرم از خواب پریدم.
واقعا دیگه این مسئله خواب داره جدی میشه. آخه خیلی پرتکرار شده و همه هم با یه مضمون. این ناخودآگاه من چه مرگشه آخه؟! کاش یه روانکاو یونگی بود و کمکم میکرد.
درباره این سایت